دو سال پیش در تاریخ ۳ اوت ۲۰۱۴، جهان کشتار اقلیتهای قومی و مذهبی ایزدی را در کوه سنجار شاهد بود؛ قتلعام مردان ایزدی و ربودن زنان و تبدیلِ دختران به بردههای جنسی.
به گزارش هاتف امروز به نقل از نیوزویک، سنجار آغاز نسلکشی داعش بود و دنیا نتوانست کاری برای جلوگیری از آن بکند.با وجود بحثهای تاریخی درباره اینکه آیا میتوان یک قتلعام و کشتار را با کلمه “نسلکشی” توصیف کرد یا خیر (مانند بوسنی، رواندا و دافور) وزارت امور خارجه، اتحادیه اروپا،مجلس عوام انگلستان و سازمان ملل متحد همه بر سر این موضوع توافق دارند: ایزدیها در معرض نسلکشی مداوم به دست داعش قرار دارند.
حتی باوجود گزارشهای متعدد از کشتار مردان ایزدی و پیوستن اجباری پسران به داعش و بردگی و تجاوز به زنان، جامعه بینالمللی بازهم بیتفاوت است.
بارزترین موضوعی که این دو پدیده را به هم مرتبط میسازد (تداوم نسلکشی و انفعال مقابله با آن)، جنسیت است.
نسلکشی علیه زنان و دختران ایزدی به دلیل سیاستهای جنسی و جنسیتی داعش ادامه پیداکرده است. در اکثر موارد، زمانی که حرف نسلکشی به میان میآید مردم به قتلعام در مقیاس گسترده فکر میکنند. اما کشتار تنها یک روش برای نسلکشی است. نسلکشی میتواند “واردکردن آسیب جدی جسمی یا روانی”، “جلوگیری از تولد” یا “انتقال اجباری کودکان” نیز باشد.
داعش تمام این جرائم را علیه اسیران ایزدی زن مرتکب میشود. آنها با اسارت و تجاوز به زنان ایزدی، آسیب شدید بدنی و روحی به آنها وارد میکنند؛ با تسلط و مالکیت برزنان از ظرفیت باروری آنها جلوگیری میکنند و دختران را از خانوادههای ایزدی ربوده و به بردگی میگیرند.
بهعبارتدیگر، برای زنان ایزدی که هنوز در اسارت داعش هستند، خریدوفروش میشوند و مورد تجاوز قرار میگیرند، نسلکشی بهصورت روزانه اتفاق میافتد.
همانطور که “جنسیت” اساس و ماهیت نسلکشی مداوم داعش را توضیح میدهد، همچنین دلیلی برای انفعال جامعه بینالمللی در نجات این زنان و دختران نیز هست.
از قدیم زنان نقشی در درگیریهای مسلحانه نداشتهاند. جنگ یک قلمرو مردانه است- مردها در جنگ مبارزه میکردند و کشته میشدند؛ مردها به جنگ پایان میدادند و تجارب زنان کاملاً فرعی و در حاشیه بود. بااینکه این الگو بهتدریج در حال تغییر است، اما هنوز هم تا حد زیادی وجود دارد.
بهعنوانمثال گاز خردل، سلاحهای لیزری، گلولههای انفجاری، مینهای زمینی و دریایی و فسفر سفید همگی تاکتیکهای ممنوعه در جنگ هستند. اما خشونت جنسی نیست. گاز خردل و گلولههای انفجاری قربانیان سنتی جنگ را هدف قرار میدهند: سربازان. پس نباید جای تعجبی وجود داشته باشد که در برابر تجاوز نسلکشی، زنان و دختران ایزدی از متحدان بینالمللی کمی برخوردارند.
مثال دیگری از چگونگی این الگو تأکید بر داعش بهعنوان یک گروه تروریستی است. مسلماً این برچسب کاملاً سزاوارشان است. داعش در تمام دنیا حملاتی صورت داده یا دستور حمله داده است و دولتها و کشورهای جهان نیز با مبارزات ضد تروریستی قوی به این گروه پاسخ دادهاند.
جالب است که اگر گامی به عقب برداریم میفهمیم که “تروریسم” کاتالیزور اقدامات بینالمللی بوده است، درحالیکه نسلکشی حتی در پاورقی هم نبوده. درست است که تروریسم بهگونهای طراحیشده که همه ما را قربانی کند، اما نسلکشی هم بر همه تأثیر میگذارد. نسلکشی که اغلب “جرمی از جرائم” خوانده میشود، درواقع یک نفی وجودی و تهدیدی برای تنوع جهانی است.
درواقع نسلکشی چنان توهینی به عدالت بینالمللی است که زمانی که رخ میدهد، دولتها تحت تعهدات بینالمللی موظفاند به آن پایان دهند. چنین الزاماتی در مورد تروریسم وجود ندارد. دولتها نهتنها موظفاند برای جلوگیری از آن اقدام کنند، بلکه باید هر چه در توان دارند برای پایان دادن به نسلکشی انجام دهند.
این الزامات صرفاً نصیحتی نیستند. در سال ۲۰۰۷، دادگاه جهانی به این نتیجه رسید که صربستان دارد در مقابل جلوگیری از نسلکشی مسلمانان بوسنی در سربرنیتسا شکست میخورد. دادگاه اعلام کرد که چنین اقدامات پیشگیرانهای بدون در نظر گرفتن احتمال موفقیت باید ادامه پیدا کنند.
بااینحال، دولتها بهطور تأسف باری نفوذ کمی برای پایان دادن به نسلکشی داعش علیه زنان و دختران ایزدی دارند.
دولتها میتوانند در داخل کشور و با همکاری یکدیگر اقدامات زیادی برای انجام تعهدات بینالمللی خود انجام دهند. برای مثال، علاوه بر متهم کردن جنگجویان داعش به جرائم تروریسم داخلی، دادستانهای ملی باید نسلکشی، توطئه و تلاش به ارتکاب نسلکشی را نیز متهم کنند.
دولتها باید از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد پروندهها را به دیوان کیفری بینالمللی ارجاع دهند و دادگاه نیز باید هر عضو داعش که در آدمربایی، خریدوفروش، قاچاق و یا تجاوز به اسیران ایزدی دست داشته را به نسلکشی متهم کند.
شاید دولتها باید در تلاشی فوری و یا دستکم حمایت از تلاشهای موجود، ۳۲۰۰ ایزدی که در اسارت و شکنجه روزانه به سر میبرند را نجات دهند.
درنهایت، سازمانهای خیریه و امداد بینالمللی باید با سازمانهای محلی و ایزدی متحد شوند تا به توانبخشی و بازسازی این جوامع کمک کنند.
سالگرد قتلعام سنجار یادآور یک تراژدیِ درگذشته است؛ اما همزمان یادآور یک تراژدی در حال رخداد نیز است. جامعه بینالمللی، تعهداتی را در خصوص نسلکشی تعین کرده است تا جوامع را وادار به عمل کند و آنهایی که در مواجه با این جنایات موفق عمل نمیکنند را بشناسد. این موضوع همانقدر که برای کشتارجمعی حاکم است، برای تجاوز نسلکشی به زنان و دختران نیز صادق است.
جامعه بینالمللی باید برای اجرای تعهدات وضعشده اقدام کند و این کار باید هرچه سریعتر انجام شود.